modern society
modern society
  


شبنمممممم



ادامه مطلب...


نوشته شدهپنج شنبه 18 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.
  


سلاممممممممممممممممممممممممممممممم خوبین ؟؟  دوستای خوبممممممممممممممم این قالبو دوست داریننننننننننننننننننن؟؟ اگه خوب نی بگین عوضش کنمممممممممم 




نوشته شدهچهار شنبه 17 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.
   modeling


modelingImage Detail



ادامه مطلب...


نوشته شدهیک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.

 

مدل ارایش بهار۹۱

www.fun.downloadaneh.com | هایلایتهای بسیارزیبای2012www.fun.downloadaneh.com | هایلایتهای بسیارزیبای2012



ادامه مطلب...


نوشته شدهشنبه 13 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.

 

نایت اسکین

dastane asheghane



ادامه مطلب...


نوشته شدهشنبه 13 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.
   2012




ادامه مطلب...


نوشته شدهپنج شنبه 11 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.



ادامه مطلب...


نوشته شدهپنج شنبه 11 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.

fashion dreSs 



ادامه مطلب...


نوشته شدهپنج شنبه 11 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.

 

jin



ادامه مطلب...


نوشته شدهپنج شنبه 11 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.

new                   



ادامه مطلب...


نوشته شدهچهار شنبه 10 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.

model mantoooooooooooooooooo



ادامه مطلب...


نوشته شدهچهار شنبه 10 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.

Image DetailImage DetailImage DetailStephanie Pratt stephanie



ادامه مطلب...


نوشته شدهچهار شنبه 10 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.

spencer prattImage Detail Image Detail




نوشته شدهچهار شنبه 10 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.

heidi Image Detail



ادامه مطلب...


نوشته شدهچهار شنبه 10 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.

Image Detailchristina aguilera 2012 christina    aaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa



ادامه مطلب...


نوشته شدهچهار شنبه 10 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.

gwen stefanigwen stefaniiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii

Image Detail



ادامه مطلب...


نوشته شدهچهار شنبه 10 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.

 

Cameron Diaz       Image Detail         Cameron Diaz      Cameron DiazImage DetailImage DetailImage Detail




نوشته شدهچهار شنبه 9 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.

 

jessica simpsonImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage Detail




نوشته شدهدو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.

Paris HiltonImage DetailImage Detail




نوشته شدهدو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.

Image DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage Detail




نوشته شدهدو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.
  


Image DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage Detail




نوشته شدهدو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.
  


Image DetailImage DetailImage Detail




نوشته شدهدو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.

Image DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage Detail




نوشته شدهدو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.

Image DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage Detail




نوشته شدهدو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.

Image DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage Detail




نوشته شدهدو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.

Image DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage Detail




نوشته شدهدو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.

Image DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage Detail




نوشته شدهدو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.

Image DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage DetailImage Detail




نوشته شدهدو شنبه 7 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.



دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدش متوسط بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به. پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختیمی کرد

 
در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت.

دختر موهایی بسیار سیاه ولی کوتاه داشت و وقتی لبخند می زد، چشمانش به باریکی یک خط می شد.
در 19 سالگی دختر وارد یک دانشگاه متوسط شد و پسر با نمره ممتاز به دانشگاهی بزرگ در پایتخت راه یافت. یک شب، هنگامی که همه دختران خوابگاه برای دوست پسرهای خود نامه می نوشتند یا تلفنی با آنها حرف می زدند، دختر در سکوت به شماره ای که از مدت ها پیش حفظ کرده بود نگاه می کرد. آن شب برای نخستین بار دلتنگی را به معنای واقعی حس کرد.
روزها می گذشت و او زندگی رنگارنگ دانشگاهی را بدون توجه پشت سر می گذاشت. به یاد نداشت چند بار دست های دوستی را که به سویش دراز می شد، رد کرده بود. در این چهار سال تنها در پی آن بود که برای فوق لیسانس در دانشگاهی که پسر درس می خواند، پذیرفته شود. در تمام این مدت دختر یک بار هم موهایش را کوتاه نکرد.
دختر بیست و دو ساله بود که به عنوان شاگرد اول وارد دانشگاه پسر شد. اما پسر در همان سال فارغ التحصیل شد و کاری در مدرسه دولتی پیدا کرد. زندگی دختر مثل گذشته ادامه داشت و بطری های روی قفسه اش به شش تا رسیده بود.
دختر در بیست و پنج سالگی از دانشگاه فارغ التحصیل شد و در شهر پسر کاری پیدا کرد. در تماس با دوستان دیگرش شنید که پسر شرکتی باز کرده و تجارت موفقی را آغاز کرده است. چند ماه بعد، دختر کارت دعوت مراسم ازدواج پسر را دریافت کرد. در مراسم عروسی، دختر به چهره شاد و خوشبخت عروس و داماد چشم دوخته بود و بدون آنکه شرابی بنوشد، مست شد.
زندگی ادامه داشت. دختر دیگر جوان نبود، در بیست و هفت سالگی با یکی از همکارانش ازدواج کرد. شب قبل از مراسم ازدواجش، مثل گذشته روی یک کاغذ کوچک نوشت: فردا ازدواج می کنم اما قلبم از آن توست... و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا کرد.

ده سال بعد، روزی دختر به طور اتفاقی شنید که شرکت پسر با مشکلات بزرگی مواجه شده و در حال ورشکستگی است. همسرش از او جدا شده و طلبکارانش هر روز او را آزار می دهند. دختر بسیار نگران شد و به جستجویش رفت.. شبی در باشگاهی، پسر را مست پیدا کرد. دختر حرف زیادی نزد، تنها کارت بانکی خود را که تمام پس اندازش در آن بود در دست پسر گذاشت. پسر دست دختر را محکم گرفت، اما دختر با لبخند دستش را رد کرد و گفت: مست هستید، مواظب خودتان باشید.
زن پنجاه و پنج ساله شد، از همسرش جدا شده بود و تنها زندگی می کرد. در این سالها پسر با پول های دختر تجارت خود را نجات داد. روزی دختر را پیدا کرد و خواست دو برابر آن پول و 20 درصد سهام شرکت خود را به او بدهد اما دختر همه را رد کرد و پیش از آنکه پسر حرفی بزند گفت: دوست هستیم، مگر نه؟
پسر برای مدت طولانی به او نگاه کرد و در آخر لبخند زد.
چند ماه بعد، پسر دوباره ازدواج کرد، دختر نامه تبریک زیبایی برایش نوشت ولی به مراسم عروسی اش نرفت.
مدتی بعد دختر به شدت مریض شد، در آخرین روزهای زندگیش، هر روز در بیمارستان یک ستاره زیبا می ساخت. در آخرین لحظه، در میان دوستان و اعضای خانواده اش، پسر را بازشناخت و گفت: در قفسه خانه ام سی و شش بطری دارم، می توانید آن را برای من نگهدارید؟
پسر پذیرفت و دختر با لبخند آرامش جان سپرد.




نوشته شدهیک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.
  


 

مشکلات به سبکی هوا ، عشق به عمق اقیانوس
دوستی به محکمی الماس ، موفقیت به درخشانی طلا
این ها آرزوهای من برای توست




نوشته شدهپنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:, توسط admin1.
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.